کوک چهارم

​یک روز بعد از پایان کلاس شرح مثنوی استاد علامه جعفری فرمودند: 

من خیلی فکر کردم و به این جمع‌بندی رسیده ام که رسالت هزار پیغمبر در عبارتی خلاصه می‌شود و آن “کوک چهارم” است.

 جمع مریدان مثل من با چشم‌هایی گرد، پرسان بودند که “کوک چهارم” چیست!؟

علامه با آن لهجه‌ی شیرین در تمثیل شرح می‌دهند که: 

کسی کفشش را برای تعمیر، نزد کفاش می‌برد. 

کفاش با نگاهی می‌گوید این کفش سه کوک می‌خواهد و هر کوک مثلاً ده تومان و خرج کفش می‌شود سی تومان. 

مشتری هم قبول می‌کند. پول را می‌دهد و می‌رود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود. 

کفاش دست‌به‌کار می‌شود. کوک اول، کوک دوم، و در نهایت، کوک سوم و تمام …، اما …اما با یک نگاه عمیق در می‌یابد اگرچه کار، تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند، عمر کفش، بیش‌تر می‌شود و کفش، کفش‌تر خواهدشد.

از یک‌سو، قرار مالی را گذاشته و نمی‌شود طلبِ اضافه کند و از سوی دیگر، دودل است که کوک چهارم را بزند یا نزند. 

او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده‌ی توافق، مانده است. یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.

اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده؛ اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده. 

اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون، راه رفته؛ اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پرخواهدکرد.

 دنیا پر از فرصت کوک چهارم است، و من و تو کفاش‌های دو دل.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.